کد مطلب:77583 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

خطبه 099-درباره پیامبر و خاندان او











و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«الحمد لله الناشر فی الخلق فضله و الباسط فیهم بالجود یده. نحمده فی جمیع اموره و نستعینه علی رعایه حقوقه.»

یعنی ستایش مختص مر خدائی است كه پهن كرده است در جمیع خلق احسانش را و پهن كرده است در ایشان به سبب جود خود نعمتش را. ستایش می كنم او را در جمیع احوالی كه از جانب او است، از صحت و مرض و شدت و رخاء و امثال آنها و طلب یاری می كنم از او بر محافظت حقوق او یعنی بر شكر احسان و انعام او.

«و نشهد ان لا اله غیره و ان محمدا عبده و رسوله، ارسله بامره صادعا و بذكره ناطقا.»

یعنی شهادت بدین كه نیست معبودی مگر او و اینكه محمد صلی الله علیه و آله، بنده ی او است و فرستاده ی او. فرستاد او را در حالتی كه آشكاركننده ی حكم اوست و گویای به ذكر او.

«فادی امینا و مضی رشیدا و خلف فینا رایه الحق، من تقدمها مرق و من تخلف عنها زهق و من لزمها لحق.»

یعنی پس ادا كرد رسالت را در حالتی كه امین بود و درگذشت از دنیا در حالتی كه مرشد و هادی خلق بود و خلیفه و جانشین گردانید در میان ما علم حق را، كه قرآن و عترت طاهره اش باشد و كسی كه پیشی جست از او بیرون شد از دین و كسی كه تخلف از او كرد هلاك شد و كسی كه لازم و تابع او گردید ملحق شد به رضوان حق.

«دلیلها مكیث الكلام، بطی ء القیام، سریع اذا قام.»

یعنی دلیل راه نماینده ی آن علامت كه نفس نفیس امیرالمومنین علیه السلام باشد، با درنگ و

[صفحه 504]

تانی بود در كلام، دیر برخاست در میان مردم، زود درگذشت در وقتی كه برخاست.

«فاذا انتم النتم له رقابكم و اشرتم الیه باصابعكم، جاءه الموت فذهب به!»

یعنی پس در زمانی كه نرم كردید از برای او گردنهای شما را، یعنی اطاعت او كردید و اشاره كردید به سوی او به انگشتهای شما، یعنی دانستید و جزم كردید خلافت او را و اعتقاد كردید حقیت او را، در رسد او را مرگ پس ببرد او را از دنیا.

«فلبثتم بعده ما شاء الله، حتی یطلع الله لكم من یجمعكم و یضم نشركم.»

یعنی پس درنگ كنید شما در دنیا بعد از او آن قدر وقتی كه خدا می خواهد تا اینكه ظاهر سازد خدا از برای شما كسی را كه جمع كند شما را و فراهم آورد پراكندگی شما را، یعنی منتظم گرداند امور دین و دنیای شما و آن كس عبارت است از قائم آل محمد صلی الله علیه و آله.

«فلا تطمعوا فی غیر مقبل و لا تیاسوا من مدبر. فان المدبر عسی ان تزل احدی قائمتیه و تثبت الاخری و ترجعا حتی ثبتا جمیعا.»

یعنی طمع مكنید انتظام امور را در امام حاضری كه اقبال به انتظام امور دنیا نكرده، زیرا كه به تقریب عدم اقتضای وقت و نبودن مصلحت مقدر نبوده است و مایوس مباشید از قدوم امام منتظری كه پشت به شما كرده و غایب است و متوجه ریاست ظاهری شما نیست، از جهت اینكه امید هست كه آن امام غایب كه یكی از قائمین و پاهای او كه سلطنت ظاهری باشد، از جای در رفته است و برجا مانده است قدم دیگرش كه سلطنت باطنی او باشد، پس برگردد هر دو قدمش، تا اینكه ثابت و برقرار گرداند هر دو قدمش را كه سلطنت ظاهری و باطنی و انتظام دین و دنیا باشد.

«الا ان مثل آل محمد صلی الله علیه و آله كمثل نجوم السماء: اذا هوی نجم طلع نجم، فكانكم قد تكاملت من الله فیكم الصنایع. و اراكم ما كنتم تاملون.»

یعنی آگاه باشید كه به تحقیق كه صفت آل محمد صلی الله علیه و آله كه ائمه ی اطهار باشند، مثل صفت ستارگان است: هر زمان كه غروب كند ستاره (ای)، طلوع كند ستاره ای، پس گویا شما به

[صفحه 505]

تحقیق كه تمام شده است از جانب خدا در شما عطایا و نعمتها و نموده ام شما را آنچه را كه آرزو دارید كه ظهور قائم آل محمد صلی الله علیه و آله باشد. یعنی عطایا به یقین كامل و تمام خواهد شد و شما به آرزوی خود به یقین خواهید رسید و از شدت یقین به وقوع، گویا واقع شده است.

[صفحه 506]


صفحه 504، 505، 506.